دیداری بەرێز م. مەلا قادر قادری ئيمام و وتاربێژي شاری پاوە.

دیداری بەرێز م. مەلا قادر قادری ئیمام و خطیبی شاری پاوە

بسم الله الرحمن الرحيم

« من و ماموستا ملا احمد ايلان پي »

تابستان سال 1348 شمسي ، 41 سال قبل در روستاي سرگت (حومه خورمال) در خدمت جناب حاج ماموستا شيخ صديق سرگتي اواخر كتاب سيوطي را مي خواندم روزي همراه دوستان طلبه حجره سرگت به خورمال رفتيم و ظهر در حجره خورمال دعوت جناب ملا عزت دزآوري بوديم در فاصله نماز ظهر و عصر در سايه درخت بزرك انجير كنار حوض حيات مسجد خورمال در خدمت مرحوم مبرور جناب ماموستا ملا محمدبهاءالدين جمعي نشسته بودند ، شخصي غير روحاني كه بعداً مشخص شد نام وي عريف باقي بود براي جناب ماموستا و حاضرين صحبت مي‌كرد و با كلمات تازه و قديمي و ضرب المثلهاي كردي محفل را سرگرم كرده بود ما هم در كنار جمع نشستيم و در بين افراد حاضر طلبه جواني كه چند سالي از اينجانب بزرگتر بود نشسته بود حاضرين گفتند نام وي ماموستا ملا احمد ايلان پي است. اين ديداراولين ديدار و آشنائي من با مرحوم مبرور جناب ماموستا ملا احمد كاكه محمود بود.
در مدتي كه در عراق مشغول تحصيل بودم بارها جناب ماموستا را در حجره هاي مختلف شهرستان حلبجه مانند : تپي صفا ، خورمال و بياره زيارت كرده‌ام.

ايشان بيشتر با طلبه هاي دزآوري چون ماموستا ملا احمد نعمتي و ملا عزت و جناب ملا عبدالخالق محشور بود و مي گفت با هم فاميل هستيم و در ميان طلاب جناب ماموستا جزء طلبه هاي موفق و خوشنام بود . در مهاجرت علماء محترم حلبجه به ايران و حضور آنها در ثلاث باباجاني بنا به وظيفه ديني ، اخلاقي و اجتماعي خود همراه جمعي از مسئولان و علماء پاوه به ثلاث باباجاني رفتيم و تمامي علماء همراه حاج ماموستا ملا عثمان را به پاوه دعوت كرديم جمعيت آنها 17 نفر بود و در روز 6/3/66 كه با آخرين روز از ماه مبارك رمضان مصادف بود به پاوه آمدند آن شب مطلقاً خبري از خواب نبود و تا سحر چون خدمتگزاري در خدمت آن مجاهدان في سبيل الله بوديم و از آن تاريخ مرتب با علماء حلبجه و شهرزور و هورامان عراق بخصوص جناب ماموستا ملا احمد كاكه محمود ارتباط نزديك داشتيم و زماني كه علماء محترم حلبجه در پاوه و سرياس مستقر شدند هر روز آمد و رفت ما با آنان بيشتر و بيشتر مي شد .
به ياد دارم يك بار در آخر بهار سال 1367 راهپيمائي عظيمي با مشاركت علماء و مهاجرين عراقي مستقر در سرياس و پاوه از ميدان مولوي پاوه به طرف مسجد جامع شروع و در كنار فرمانداري پاوه چند نفر از نيروهاي يكي از احزاب عراقي شعارهايي غير متناسب با تظاهرات سر دادند . جناب ماموستا ملا احمد خيلي عصباني و ناراحت شد و تصميم قطعي گرفت راهپيمائي را به عنوان اعتراض ترك كند علماء محترم حاضر خيلي اصرار كردند كه صبر و تحمل داشته باشد رضايت نداد . چند نفر از علماء پاوه خدمت ايشان خواهش كرديم تحمل و صبر داشته باشد باز رضايت نداد. عاقبت اينجانب گفتم «جناب ماموستا ما و جمهوري اسلامي كه صاحب خانه هستيم صبرداريم و تحمل مي‌كنيم شما كه مهمان هستيد چرا تحمل نداريد خواهش ميكنم به راهپيمائي ادامه دهيد» ، خواهش را قبول كرد تا مسجد جامع با هم تظاهرات را ادامه داديم و تظاهرات و راهپيمائي با تفاهم تمام شد ولي جناب ماموستا در درون باز از وضعيت ناراضي بودند .
در طول آشنايي با ايشان ، در سنندج و پاوه و كامياران بارها و بارها ديدار ، گفتگو، صحبت و هم فكري داشته‌ايم .
در جلسه فاتحه مرحوم ماموستا ملا عثمان عبدالعزيز رهبر محترم حركت اسلامي در حلبجه خدمت ايشان رسيديم و در سفر دوم به حلبجه در تعزيه مرحوم ماموستا ملا علي عبدالعزيز نيز حاضر ولي متاسفانه ماموستا حضور نداشت ، جمعي از علماء پاوه و جوانرود در بيت آن مرحوم حاضر شديم و فاتحه اي خوانديم .
آخرين ملاقات بنده با جناب ماموستا زيارت تفسير وزين ايشان به نام رامان بود.
در خاتمه عرض مي كنم به نظر اينجانب ماموستا ملا احمد كاكه محمود فردي زيرك ، هشيار ، عارف ، عالم ، داعي ، مخلص و متواضع و در يك جمله « كان حزن الدين رفيقه و العلم و الفكر سلاحه و غمه لاجل قومه و راس ماله قلمه و القرآن انيسه و الجهاد امله »

رحمه الله عليه يوم ولد و يوم عاش و يوم مات و يوم يبعث حيا ً.

قادري - امام جمعه پاوه

16/01/2015


بەروار2020/03/30سەردان 743